کد مطلب:276345 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

دعای آن حضرت برای مؤمنین
در توقیع شریفی كه در آخر احتجاج روایت شده، از آن حضرت آمده است؛ زیرا كه ما در پی حفظ آنان هستیم، با دعایی كه از خداوند زمین و آسمان پوشیده نیست، پس با این امر دل های اولیا و دوستان ما مطمئن و آرام باشد. [1] .

سیّد اجلّ علی بن طاووس - خدایش رحمت كند - در كتاب مهج الدعوات گفته: و من در سرّ من رأی (سامرا) بودم، پس سحرگاهان دعای آن بزرگوار را شنیدم، این مقدار از آن كه راجع به زندگان و مردگانی است كه از آن ها یادی به میان آورد حفظ كردم: «وَأَبْقِهِمْ -أَوْ قالَ - وَأَحْیِهِمْ فِی عِزِّنا وَمُلْكِنا وَسُلْطانِنا وَدَوْلَتِنا»؛ و آنان را باقی بدار - یا فرمود - زنده بدار در (روزگار) عزّت ما و ملك ما و حكومت ما و دولت ما.

این جریان در شب چهارشنبه سیزدهم ماه ذی القعده سال ششصد و سی و هشت واقع شد.

و در كافی به سند خود از حضرت ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله روایت كرده كه آن حضرت در خطبه ای كه در مسجد خیف القا كرد، فرمود: سه چیز است كه قلب هیچ مسلمانی در آن ها خیانت ندارد:

1 - اخلاص عمل برای خدا.

2 - نصیحت و خیراندیشی برای امامان و پیشوایان مسلمان.



[ صفحه 161]



3 - ملازمت جماعت آن ها؛ زیرا كه دعوت آنان فراگیرنده است، هر آن كه را به دنبال ایشان باشد. [2] .

می گویم: مقصود، دعوت و دعای امامان علیهم السلام است.

و در كافی نیز به سند خود از مردی از قریش از اهل مكّه روایت كرده كه: سفیان ثوری به او گفت: مرا به خدمت جعفر بن محمدعلیهما السلام ببر. می گوید: با او به خدمت آن جناب رفتیم، ولی وقتی رسیدیم كه سوار مركبش شده بود. سفیان عرضه داشت: ای اباعبد اللَّه! خطبه ای كه رسول خداصلی الله علیه وآله در مسجد خیف انشاء فرموده برایمان بازگو كن. فرمود: بگذار فعلاً دنبال كار خود بروم، بعد كه برگشتم برایت بیان می كنم، چون سوار شده ام. عرضه داشت: تو را به خویشاوندی ات با رسول خداصلی الله علیه وآله سوگند كه این مطلب را برایم حدیث فرما. پس آن جناب پیاده شد و سفیان گفت: دستور فرمایید تا دوات و كاغذ برایم بیاورند تا آن را از زبان شما بنویسم. پس آن حضرت دوات و كاغذ فراخواند و فرمود: بنویس:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم. خطبه رسول خداصلی الله علیه وآله در مسجد خیف: خداوند خرّم بدارد بنده ای را كه سخن مرا بشنود و آن را در دل جای دهد و به كسی كه آن را نشنیده برساند. ای مردم! باید حاضرین به غائبین برسانند، بسا كسی كه فقه دارد ولی فقیه و درك كننده نیست و بسا كسی كه معارف و دستورات فقهی را به فقیه تر و داناتر از خویش نقل می كند، سه چیز هست كه قلب هیچ فرد مسلمانی در آن ها خیانت نكند: اخلاص عمل برای خدا، نصیحت و خیراندیشی برای ائمه مسلمین، و ملازمت جماعت ایشان؛ زیرا كه دعوتشان (دعایشان) تمام كسانی را كه پشت سر آن هایند فرا می گیرد، مؤمنین برادرند و خونشان برابر، آنان بر دیگران از غیر خودشان همدستند، كوچكترینشان برای اجرای پیمانشان كوشا است.

سفیان این حدیث را نوشت و بر آن حضرت بازخواند. آن گاه حضرت صادق علیه السلام سوار شد و رفت. من و سفیان نیز آمدیم. در میان راه به من گفت: به جای خود باش تا من در این حدیث نظری بیفكنم و دقّتی كنم. به او گفتم: به خدا قسم! ابوعبد اللَّه علیه السلام با بیان این حدیث بر گردن تو حقّی انداخت كه هرگز از گردنت نرود. گفت: كدام حق؟ گفتم: در این



[ صفحه 162]



عبارت كه سه چیز است كه دل مسلمان در آن ها خیانت نكند. اوّل: اخلاص عمل برای خدا كه ما آن را فهمیدیم. ولی دومی كه نصیحت و خیراندیشی برای ائمه مسلمین است، این ها كدام ائمه هستند كه خیراندیشی برای آن ها بر ما لازم است؟ معاویة بن ابی سفیان و یزید بن معاویه و مروان بن حكم؟ و كسانی كه شهادتشان نزد ما قبول نیست و نماز پشت سر آن ها جایز نمی باشد! و سومی كه ملازمت جماعت آن ها است، منظور كدام جماعت است؟ آیا جماعت مُرجئه كه می گویند: هركه نماز نخواند روزه هم نگیرد غسل جنابت هم نكند خانه كعبه را هم خراب كند و مادرش را هم نكاح نماید، تنها با نام مسلمانی كه بر خود نهاده در ایمان به درجه جبرئیل و میكائیل است! یا مقصود قَدَری ها هستند كه معتقدند آنچه خدا بخواهد نمی شود و آنچه ابلیس بخواهد می شود؟ یا جماعت حروری ها و خوارج كه از علی بن ابی طالب بیزاری می جویند و او را كافر می دانند؟ یا جماعت جُهَمی كه قائل اند: ایمان، تنها خداشناسی است و بس!

سفیان گفت: وای بر تو! در معنی این دو جمله از حدیث چه می گویند؟ گفتم: می گویند منظور از امامی كه نصیحت و خیراندیشی او بر ما واجب است علی بن ابی طالب علیهما السلام است و مقصود از جماعتی كه ملازمت آن ها واجب است خاندان اوست. راوی می گوید: دیدم آن نوشته را گرفت و پاره كرد. سپس به من گفت: از این مطلب به كسی خبر مده. [3] .

و بر این كه امام هر زمانی برای شیعیانش دعا می كند [4] نیز دلالت دارد روایتی كه در بحار به نقل از مناقب ابن شهرآشوب از موسی بن سیّار آمده كه گفت: با حضرت رضاعلیه السلام بودم در حالی كه به دروازه های شهر طوس رسیده بودیم صدای گربه ای شنیدم، در جستجوی آن برآمدم، ناگاه جنازه ای دیدم چون چشمم به آن افتاد، دیدم آقایم حضرت رضاعلیه السلام با شتاب از اسب پیاده شد، سپس به سوی جنازه رفت و آن را به دوش گرفت، در حالی كه از جنازه جدا نمی شد همانگونه كه بزغاله از مادرش جدا نمی شو، سپس به من رو كرد و فرمود: ای موسی بن سیّار، هر كس جنازه یكی از دوستان ما را تشییع كند از



[ صفحه 163]



گناهان خود بیرون می رود، همچون روزی كه از مادر زاده شده و هیچ گناهی بر او نیست.

و چون جنازه آن مرد كنار قبرش بر زمین گذاشته شد، آقایم را دیدم كه مردم را از كنار آن عقب زد و دست بر سینه او نهاد و گفت: ای فلان بن فلان! مژده باد تو را به بهشت كه پس از این ساعت بر تو ترسی نیست. به امام رضاعلیه السلام عرض كردم: فدایت گردم، آیا این مرد را می شناسی؟ چون این جا سرزمینی است كه تاكنون قدم بر آن ننهاده بودی؟ فرمود: ای موسی بن سیّار! مگر نمی دانی كه بر ما امامان، اعمال شیعیانمان هر صبح و شام عرضه می شود، پس هر تقصیری كه در اعمال آن ها باشد از خداوند متعال گذشت از آن را خواهیم خواست، و هر كار خوب و پیشرفت در برنامه های دینی باشد از خداوند پاداش برای صاحب آن عمل خواهیم خواست. [5] .

و نیز دلیل بر این معنی روایتی است كه از امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن حدیث زمیله (یا رُمیله) آمده است كه آن حضرت به وی فرمود: ای زمیله! هیچ مؤمنی نیست كه بیمار شود مگر این كه به مرض او مریض می شویم و اندوهگین نشود مؤمنی مگر این كه به خاطر اندوه او اندوهگین گردیم و دعایی نكند مگر این كه برای او آمین گوییم و ساكت نماند مگر این كه برایش دعا كنیم. [6] .

البته تمام حدیث در بخش پنجم خواهد آمد، ان شاء اللَّه تعالی.

و اگر توقیعات شریف آن جناب را كه در احتجاج روایت شده ملاحظه كنی در این باره برایت بسنده است و خداوند هدایت كننده انسان به سوی درستی است.

همچنین بر این مقصود دلالت می كند روایتی كه محمد بن الحسن الصفّار در بصائر الدرجات به سند خود از ابوالربیع شامی آورده كه گفت: به حضرت ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام عرضه داشتم: از عمرو بن اسحاق حدیثی به من رسیده، فرمود: آن را عرضه كن. گفتم: وی بر امیر المؤمنین علی علیه السلام داخل شد، پس آن حضرت آثار زردی بر صورتش دید، فرمود: این زردی چیست؟ پس بیماری خود را توضیح داد. آن حضرت به او فرمود: ما خوشحال می شویم به خوشحالی شما و اندوهگین می شویم به حزن شما و بیمار می شویم



[ صفحه 164]



به بیماری شما و دعا می كنیم برای شما، و شما كه دعا می كنید ما آمین می گوییم. عمرو به امیر المؤمنین علیه السلام عرضه كرد: آنچه فرمودی دانستم، ولی چگونه ما دعا می كنیم شما آمین می گویید؟ آن حضرت فرمود: حاضر و دور بر ما یكسان است. امام ابوعبد اللَّه صادق علیه السلام فرمود: عمرو راست گفته است. [7] .


[1] احتجاج: 324:2.

[2] كافي: 403:1.

[3] كافي: 403:1.

[4] واضح است كه دعاي امام عليه السلام در حقّ مؤمن از كاملترين افاضات و زيباترين عنايات او است، زيرا كه ساير عنايات از ناحيه امام متوقّف بر اين عنايت است كه شخص را سعادتمند مي نمايد. (مترجم).

[5] بحار الانوار: 98:49؛ از مناقب ابن شهرآشوب: 341:4.

[6] مشارق الانوار: 452.

[7] بصائر الدرجات: 260.